من لی غیرک

سلام خوش آمدید

یجوری ام الان که نمیدونم چجوری..

میخوام کاری انجام بدم که نمیدونم دقیقا چکاریه

دلم از چیزی گرفته که نمیدونم چیه..

یعنی کاری ازم براش یر نمیاد

یکی از نعمت های خدا هم نعمت درد و دل کردنه..حرف دل رو زدنه..

که اصلا در من وجود نداره اصلا..

ته تهش اینه بیام اینجا بنویسم که اکثر مواقع هم میره توی پیش نویس ها یا حذف میشه..

شدم یه مخاطب خالی الذهن که که کلی فکر تو کلش میتابه و رو هیچ کدومش نمیشه تمرکز کرد .حوصله فکر کردن هم ندارم حتی:))

بیاین یکاری بکنیم حال و هوامون عوض شه!

  • yasna sadat

فامیلای من به جز ناراحت کردن ادم نقشی نداشتن واسه من 

از وقتی یادم میاد همین بوده اصلا از اولشم من از یه جهان دیگه اومدم قاطی اینا شدم..

آقا من بد...

بابا ولم کنین بخدا ولم کنین مگه پا رو پای شما گذاشتم چرا عذاب میدیی ادمو..

با این سوالای مسخرتون..

چیکار میکنی تو خونه

چرا فلان

چرا بهمان 

چرا بیکاری 

هزار تا چرای دیگه

الان تنها هدفم اینه  برم جایی که نبینم هیچ کدومتونو

  • yasna sadat

پراید!

این عزیز مهربونمون خیلی مهم شده!!

قیمت فزروش سالم و نوش تا قبل از ان دوره ی سیاه کمتر از قیمتیه که الان برا این ماشین تصادفی زدن

15 ملیون ناقابل!!!

:|

:|

راستی سلام عیدتون مبارک و خسته نباشید از مهمونی رفتن و مهمون اومدن:)

  • yasna sadat

من معتقدم هشت عدد شانس منه!

حس خوبی نسبت به عدد هشت دارم..

بخاطر همین با کمال  پر رویی میخوام بگم 98!

باید سال شانس من باشی!

باید...

باید از این رکود دوساله 96 و 97 نجاتم بدی

 حتی نباید کمی  رنگ و روی95 رو داشته باشی!!!

98لطفا آدم باش!

دیگه نه من نه هیچ کدوممون طاقت شکست و مهر نشد خوردن به خواسته هامونو نداریم...

98تو دیگه سال خوبی برای کشور و مردمش باش

به جای هشتگ ایران تسلیت سعی کن خلاقیت از خودت نشون بدی و تبدیل تبریکش کنی...

  • ۹ نظر
  • ۲۷ اسفند ۹۷ ، ۱۷:۱۸
  • yasna sadat
چشما رو باز میکنم و بعد کمی مکث بلند میشم  
اطرافو نگاه میکنم..
یکی شبیه خودمو میبینه که راحت و بی دغدغه خوابیده
این همه شباهتش به من بخاطر چیه!!!
بیشتر دو رو برم و نگاه میکنم...
همه مغموم و خسته ن..و حتی گریون!
این منم!
این لحظه س که همه ی کنجکاویم برای اینکه تو چه سنی و چطوری میمیرم برطرف میشه!
ترس همه وجودمو میگیره...
برای از اینجا به بعدش نظری ندارم!
که میگن خانم خوبی بود خدا بیامرزتش یا بگن خوبه رفت راحتمون کرد و خودشم راحت شد!!!
یا حتی تر بگن خیلی جوون بود حیف بود!
ففط خوشحالم مال و منالی ندارم که بقیه بخوان سرش دعوا کنن 
یه لب تابه و یه گوشی..که اونم یکم باهاش کار کنن اعصابشون خراب میشه از بس هنگ میکنه و میندازنش تو باغچه:|
و دیگه نمیدونم رفتار نکیر و منکر چطوریه باهام..
اون همه کتابی که درباره زندگی بعد مرگ خوندم راسته یا نه!
جهندمی ام یا...
و اینکه پل صراط چه شکلیه!!اخه به کلی ادم گفتم از پل صراط پرتت میکنم پایین!
اینم یه آینده  خیلی شیک و واقعی که مطمئنم کم و زیاد همینطوریه...
هر چه تلاش کردم نتونستم مث بقیه یه عاشقانه ی ارام از زندگی چند سال بعدم بنویسم:))
بالاخره اینم یه روز در آیندس:| 
ممنون از دعوت آلاءجان
  • yasna sadat

این بازی رو انجام بدین ببینین ذهنتون هنوز جوونه یا یا داره پیر میشه

این بازی رو انجام بدین ببینین ذهنتون در چه مرحله ایه:))

بازی اینطوریه که باید از یک تا پنجاه رو به ترتیب مشخص کنی
این لینک

اینم نتایجش :))
20-29 ثانيه : بسیار باهوش
30-39 ثانيه : عالی
40-59 ثانيه : حرفه ای
60-79 ثانيه : طبیعی
80-99 ثانيه :  داری پیر میشی 
150-100 ثانيه : پیر شدی
بیشتر از 150 ثانيه :  خیلی خسته ای
  • yasna sadat

من از اونایی هستم که اگه طرفو چهره ش رو صد و هشتاد درجه هم تغییر بده  متوجه نمیشم..

نقش شوهر خانومی رو دارم که کلی موهاشو رنگ کرده ارایش کرده لباس جدید خریده و هی به شوهره میگه من تغییری نکردم؟و شوهره متوجه نمیشه اصلا  و  واسه اینکه خانمه ناراحت نشه میگه چرا لاغر شدی:))

مثلا تو فامیل دیدم که یه نفر ماه هاست خالشو ندیده و وقتی میبینتش میگه عه خاله جون مبارک باشه طلاتو عوض کردی:|

چطوری میفهمن اخه:|

من کسی رو هر روزم ببینم یادم نمیمونه رنگ موهاش چی بود یا طلاش چه شکلی بود:|

چه برسه به اینکه اگه تغییر کرد متوجه بشم:دی

نگران خودم شدم اصلا!

  • yasna sadat

مرد ها و زن ها به یک نسبت اکراه دارن که از یک زن فرمان برند .

آن ها پیوسته به مرد بیشتر اعتماد میکنند!!

 برگرفته از کتاب جنس دوم 

بحث کنیم راجبش؟

من اصولا خوشم نمیاد  زیاد از کسی فرمان ببرم چه خانم چه آقا!

ولی چند تا سوال پیش میاد 

اول اینکه واقعا حس خانما از اینکه یه خانم دیگه بهشون  دستور بده  و بهش اعتماد کنند چیه!مخصوصا اگه هم سنشون باشه یا کم سال تر باشه طرف 

دوم آیا واقعا به حرف آقایون اعتماد بیشتری هست؟!یعنی واقعا هم خانم هم اقا به یه مرد اعتماد بیشتری دارند تا یک خانم؟!

سوم اینکه

 حس آقایون از دستور شنیدن از  خانما چیه!

  • ۵ نظر
  • ۱۱ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۰۸
  • yasna sadat

یه معلم داشتیم دوران دبیرستان 

میگفت بچه ها خیلی نامرد شدن..

همچین که از مدرسه فارغ التحصیل شدن اگه یه روز تو خیابون ببیننت روشونو بر میگردونن و میرن...انگار نه انگار یه روزی معلمشون بودیم...

یه بار سر ایسگاه تاکسی دیدمش،اما اون منو ندید..

یادم به حرفش افتاد رفتم سلام کردم بهش،نمیدونم شناختم یا نه ولی خیلی تحویل گرفت منو:)

معلم ساده و بی ادعایی بود کاری به کسی نداشت کلا...

یه معلم دیگه بود که من خیلی دوستش داشتم ،برعکس معلم قبلی اون پر ادعای عالم بود..

هر موقع باهاش درس داشتیم خوشحال عالم بودم:|

با اینکه سر شیطنتام بهم صفر میداد ولی بازم دوسش داشتم:|

خیلی زیاد!

الان وقتی میبینیش وحتی جلو پاش بلند میشی انگار با مغرور ترین ادم دنیا رو به رویی،کله  شو میندازه پایین و میره:|

ضایع شدم جلو همه کسایی که تو اون مجلس بودن..

زورش اینجاس مثلا فامیلم هست:|

حیف من که انقدر اینو دوسش داشتم!

حیف دوست داشتن واقعا  که صرف اینا بشه..یا اینکه بخوان بشن برات الگو

نگید حواسش نبوده ،خیلی هم بود..دفعه  اولش نبود:)

 

  • yasna sadat

سوال تکراری...

شما حاضرین یه بچه دقیق مثل خودتون با اخلاقیات خودتون داشته باشین؟

و این که همون برخوردی که الان شما با والدین دارین،قبول میکنین بچه ای با همین طرز برخورد داشته باشین؟

  • yasna sadat
من لی غیرک

می شود من بگویم خدایا
تو بگویی جان دل؟!