من لی غیرک

سلام خوش آمدید

۹ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

بازم سلام

جالبه ها قبل این که بیام تو سایت تا یه پست جدید بذارم کلی حرف و اینا به ذهم میرسه اما همین که اومد تو قسمت مطلب جدید هیچییییی

صبر کنین یکم فک کنم!!!!اوووم

متاسفانه امشب نتونستم برم مسجد عذاداری  یک اینکه بارون می اومد دو اینکه به شدت سرم درد میکرد از درس خوندن توآم با حرص 

 دیگه اینکه امسال تصمیم گرفتم تو دانشگاه کارم درس خوندن صرف نباشه واسه همینم تو کانون هلال احمر دانشگاه که قبلا عضو شده بودم به طور فعاااال شرکت نمودم خخخ (شرکت نمودم)خیلیییییییی باحال بود اون هفته مانور زلزله داشتیم من شدم امدادگر تو ی همایش که داشتیم..قرار شده بود سر مصدوم فاطمه رو من پانسمان کنم لامصب هیچ جور این چسبه  کنده نمییشد اینام هی فیلم و عکس میگرفتن اصن یه وضی..

چیزی که بود این بود که واسه ایفای این نقش سخت نمیتونستم با چادر کار کنم و براااااای اولین بار مجبور شدم برش دارم و  لباس بسیااااار گشاد هلال رو بپوشم

  اخ که چه معذب ویییییییی

آخرین اخبار این که این هفته برا تاسوعا عاشورا میرم خوووووووووووونه هوورااا

  • yasna sadat
یاابا عبدلله
                                سلام بر دوستان  آغازماه عزای حسینی رو تسلیت میگم
        انشالله سال دیگه این موقع  حرم آقا باشیم...ی
        یعنی میشه ما هم کربلایی بشیم؟ هعی....
       راستی این شب هر تو هیئت هاتون میون حال خوبتون و اشک های زلالتون هم دیگه رو فراموش  نکنیم
                                  
     
                 
  • yasna sadat

سلام خوبم خوبید؟

 اون هفته امتحان داشتیم این هفته هم ایضا...کلا گند زده شده به اخر هفته هامون الانم دارم از سالن مطالعه میام حوصلم خیلی سر رفته دلمم بشدت تنگ شده..شامم ناهار دیروزرا با ی بچه ها خوردیم بقیه هم این هفته رفتن خونه هاشون....

خخخ الان دوستم داره غرغر میکنه حوصلم سررفته منم دارم بهش

میخندممم خخخ 

اون رشتش با من فرق داره امتحان نداره بیخیال اینحرفا اپلیساااا روزتون نه ببخشید هفتتوووون مبااارک 

  • yasna sadat

هووووووووم

روزها میگذره خیلی طولانی اروم آروم 

تکراری شده خیلیی

تکرار مکررات 

دلم برا خودم تنگ شده

  • yasna sadat






  • yasna sadat


پیشاپیش این عید بزرگ رو به همتون تبریک میگم

  • yasna sadat


  • yasna sadat

روزی چوپانی از گوسفندی پرسید:

چه چیز باعث شده از گرگ تا این حد بترسی و سگ را همچون خانواده خود ببینی؟

گوسفند گفت:

.



.





بعععععععععع:|

××××


گل افتاب گردان را گفتند

چرا شب ها سرت را پایین می اندازی؟؟؟

گفت:ستاره چشمک میزنه نمیخواهم به خورشید خیانت کنم

.

.

.به سلامتی همه ی آدمای اسکل که فکر میکنند آفتاب گردون حرف میزنه 




^^^^^

روی بسته های خوراکی جای این که بنویسن از اینجا باز شود

باید بنویسند:اگه تونستی از این جا باز کن والاااااااااا



&&&&



ای خداااااااا





کی میشه 1 نفر بیاد


.

.


2 نفر بشیم

.


.


بعد یکی دیگه میاد 3 نفر میشیم



.


بعد1 دیگم بیاد 

.


.

4نفر بشیم

راننده بیاد بریم

پختیم تو این گرماااااااا

 چیه همش که نباید عشقولانه باشه ایییییییییییییش

  • yasna sadat

کی گفته بچه ی آخر که باشی لوسی,
کی گفته بچه ی اخرکه باشی میشی عزیزدل همه, 
هر کیم میرسه لپو میکشه
میگه ته تغاریووووووووووووووووو.

اشتباه به عرض رسوندن,
اتفاقا بچه ی آخر که باشی 

- باید بشینی و رفتن بقیه رو نگاه کنی.

- به قول معروف درد یکی , یکی کم شدن افراد دور سفره رو حس میکنی

- بچه ی اخرکه باشی شکسته شدن و پیر شدن پدر مادرتو میبینیو خودتم باهاشون پیر میشی.

- بچه ی آخر که باشی تمام بی حوصلگیا , خستگیا , تنهاییا میشه سهم تو.

- بچه ی آخرکه باشی طعم تلخ تنهایی رو میچشی

به سلامتی همه ته تغاریا"


و امااااااااااا


  • yasna sadat
من لی غیرک

می شود من بگویم خدایا
تو بگویی جان دل؟!