آهنگ
جمعه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۴۵ ب.ظ
- ۹۴/۰۶/۲۰
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا
بیخیاله مردمی که نمیفهمنم
حتی پاره ای که دوره از تنم
بیخیاله اونایی که نمیخواستنم و
هی بهم میگفتن حرف راست نزن
بیخیاله مادلای قدبلندش
بیخیاله دزدای هنرمندش
بیخیاله ارازل اوباش و زبلشو
بیخیاله پلیسای بد بدنو چغرش
جوونای رقاصو دو ساعته میگیرن
اما صورت خواهرامو تو اسید میبینم
بیخیاله دخترای بی پناهش
بیخیاله دکترای بی سوادش
اونکه کرده دنیا داغش
یا اونکه مونده تو سینه آهش
بیخیاله تحدید و توپ و تشر
بیخیاله اصطلاح حقوق ِ بشر