من لی غیرک

سلام خوش آمدید

چند روزه نه یک ماهه به طرز فجیعی عصبی ام شدید!

یه چند روز که که سفر بودم خوب بودم دوباره عود کرد:دی

یعنی شدیداا همین چند دقیقه پیش بابا گفت چته تو؟؟؟؟؟

واسه مشکلی  که واسه درسم پیش اومد زنگ زدم اموزش کلی جیغ جیغ کردم که بدبخت خودش قطع کرد!

از امور خابگاه زنگ زدن همچین محکم و جدی حرف زدم بدبخت گرخید!!

منی که اینقد دیر عصبی میشدم و بسیاار به کنترل خشم اعتقاد داشتم کاملا بر عکس شده...

هی صلوات  میفرستم فایده نداره!!

واقعا نمیدونم چرا!!!!فریاد

مامانم مث همه ی موارد دیگه علتشو این میدونه که سرم تو گوشیه خخآرام

  • yasna sadat

بعضی هام یه جوری بیشعورن که خود بیشعور هم اینقد بیشعور نیست:/

داشتم با اتوبوس واحد میرفتم خونه...یهو یه خانم عقب اتوبوس  نشسته بود شروع به داد زدن  کرد به یه خانم دیگه!

خانم عزیززز چرا اینقد عطر خالی کردی به خودت نمیگی مردم اذیت میشن 

به جای این که اینقدر عطر بزنی چند وقت یه بار برو دوش بگیر!!!!!!!!!

دوش نمیگری عطر خالی میکنی به خودت!!!

و.....

اون خانم  بنده خدا مونده بود همه ی نگاه ها برگشته بود عقب به اونا بدبخت مونده بود چی بگه!

یکم جوابشو داد.ولی بیشتر کوتاه اومد..

واقعا کار اون زشت بود واااقعا...

اذیتم شدی به خودش اروم میگفتی این چه وضعش بود!!!؟؟؟

مشمول جمله اول که نوشتم هست حسابی!!

  • yasna sadat

بسم الله الرحمن الرحیم

ما اومدیم از  سفر...

به یاد همه ی بیان بودم تا جایی که ذهنم یاری نمود!:)

جای همتون خالبی بود شدید ..سفر مفید و مختصری بود

برف برف برف:)

هنوز توی گوشمه صدای خادمین:زائرین محترم لطفا از روی کف پوش ها حرکت فرمایید..تا نخوردید زمین به دوازده قسمت نامساوی تقسیم شوید(البته اخرشو خودم اضافه کردم:دی

چقد قشنگ.. با این که خییلی سرد بود و برفی ولی یه تجربه خیلی قشنگ بود

بهترین جاااش که هنوزم یادم میاد ذوق میکنم دعوت به مهمان سرای حرم بود ای جااان..درست روز تولدم:)

قسمت خودنون به  زودی ...

  • yasna sadat

عصبانیم مث کسی که با گوشی یه پست طولانی گذاشته و موقع زدن انتشار حذف شده!o_O

بله داشتم میفرمودم که به میمنت و مبارکی امتحان ها تموم شد بالاخره

اخیشششششش

..امروزم انتخاب واحد بودش..به چه فلاکتی...

رابطه من با درس,عمومی انقلاب مثل رابطه جن و بسم الله میمونه هیچ جور نمیشه گرفتش :/همش به خاطر سیستم سایت بد دانشگاه..

o_O

اخرررین خبر اینکه با دوستای گلللممم اسممون در اومد واسه مشهد و فردا عازم میباشیم  الانم مشهد برفیه و یخ در بهشت^_^

و نکته قابل توجه اینکه:خوشحالی یعنی روز تولد حرم امام رضا باشی..بهترین هدیه:))

باید بگم امسال دومین سالیه تو بیان پست راجب تولدم میزارم...پارسال گفتم پیر شدم!الان میگم دیگه واااقعا پیر شدیم و تمت/:

 و در ادامه خوبی  بدی  کمی زیادی دیدید ببخشایید فعلا تا برگردم و طبق روال خودم پیش روم:دی

موفق باشید...

:)

  • yasna sadat

دنبال یه موضوعم دربارش پست بزارم هیچ چی به نظرم نمیرسه..با وجود اینکه کلی حرف دارم..

یک امتحان مانده به پایان امتحانات کوفتی,, البته کمی تا قسمتی,کوفتی چون به سختی و زجراوری ترم های پیشین نبود که دو سه ساعت خواب داشتیم تو روز..

میگماااا فاز این مراقب ها چیه اهههه خیلی رو مخن مراقب امروز کاملا شبیه عقاب بود که داشت به طعمه هاش,نگاه میکرد:/

دلم یه هدف بلند مدت تو زندگی میخاد...وقتی زندگی باشه پر هدف های کوتاه بعد تموم شدنش انگار دیگه هیچ هدفی نداری تا به امیدش تلاش کنی یا حتی زندگی!

الان دقیقا تو این وضعیتم!

  • yasna sadat

چشم چشم عباسی چیست!

؟

تاب تاب عباسی خدا منو نندازی

+

چشم چشم دو ابرو دماغ و دهن یک گردی

=

آنچه نی نی دادا حفظ کرده:

چشم چشم عباسی:)))

*

*

شعر حفظ کردنش به خودم رفته^ـ^آرام

  • yasna sadat

خیر سرم اومدم فرجه!چند کلمه میخونم میندازمش کنار کتابو  بیچاره ها غریبی میکنند با من:))

این سری انگار از قحطی برگشتم واقعااا...همش تو آشپزخونه پای یخچال

میرم انار میخورم تموم که شد  سیب؛ تموم که شد لیمو شیرین..همیشه ی خدا هم میگم من گشنمه چرا هیچی تو خونه نیست!!!

واقعا حس میکنم از سودان برگشتم حالا باید جبران کنم!!

 

خخ یه ماجرای جالب این که اتاق من هیچ وسیله گرمایشی نداره تازگی یدونه کرسی برقی گذاشتن اینجا!!

منم همش کنارش خوابم:))نه ببخشید درس میخونم :دی

بریم بقیه دررس:/

ایش ضد حال..

  • yasna sadat

کلا زیاد تو چالش ها شرکت نمیکنم یا خیلی کم ...چون دوست ندارم کاری که همه انجام میدم منم انجام بدم...کلا فاز متفاوت بودن و اینا!!!

ولی این چالش نا شناس نظر گذاشتن خوبه به نظرم...

کلا با این روش آدم میتونه چند وقت یبار وبلاگشو یه آپدیت بکنه:))

ببینه نظر بلاگرهایی که دنبالش میکنن چیه درباره خودش و وبلاگش.....مخصوصا اون با معرفتاش که هنوز دنبال میکنند^ـ^

بعدم بفهمه چرا وبش تارعنکبوت گرفته خخ

شما هم لطفا به صورت ناشناس بگید نظراتتنون مچکر:))

  • yasna sadat

دارم رفتار های متناقض میبینم!!

کلی رفتارشون  فرق کرده..به خاطر افت شدیدی که پارسال داشتم تو درسام...

همکلاسی ها رو میگم..

اونایی که برای کمک تو هر درسی اسم من از دهنشون نمی افتاد و حساب باز میکردن حالا واسه من خودشونو میگیرن و بالا میدونن!!

اینا اصلا مهم نیست طرز تفکرشونه که انقد زود تغییر کرده..بد شانسی یا این اتفاق ها واسه هر کسی میتونست بیفته.....اون موقع جای من نبودند و امیدوارم هیچ وقت قرار نگیرند تو اون شرایط سخت..

مهم اینه بعد هر شکستی آدم بتونه دوباره بلند شه...من بلند میشم ...میشم همون آدم سابق حتی موفق تر...فقط و فقط کمک و پشتیبانی خدا رو میخام...

سعی میکنم رفتارهای بچه گانه که واقعا باعث ناراحتی مشه نادیده بگیرم...

 من بلند میشم...حتما

  • yasna sadat

سلام ...شب یلدای سپری شدتون مبارک!!

شب خوبی بود دومین سال شب یلدا اینجا بودیم به قول بچه ها ترگوندیم:))

خداهم اومد کمکمون و برف فرستاد و تکمیل شد شب   پر خاطره یلدامون.....

امروز اول دی آغاز ثبت نام کنکور ارشد هووووف

چه زود گذشت!!از یه طرف مخم نیاز به استراحت داره یکم از دست این درسا بره مرخصی!

از یه طرفم سال دیگه بخام کنکور بدم مطمئنن زده میشم و نمیخونم!!!و رتبه نمیارم!

حالا چیکار کنم!!تا الان هم فقط رسیدن  درس های ترم رو کار کنم چیزی نخوندم واسش...

جو درس و کنکورم  تو اتاق نیست  که از روی اون ها مشتاق بشم به خوندن چون یا کنکور نمیدن و یه نفرم استعداد درخشانه نیاز به کنکور دادن نداره

+بعد نوشت:

یادم رفت بگم فردا بالاخره میرم قم و جمکران:))

تو این وضعیت عالیه

+

دوستم زنگ  زده یه حرفایی زد  و مشکلیش  رو گفت که ادم از زندگی و اینده سیر میشه

خدایا نمیشه همه ی آدما خوشبخت بشن واقعا!!!

کمک کن دوستمو خدا...

  • yasna sadat
من لی غیرک

می شود من بگویم خدایا
تو بگویی جان دل؟!