نشستیم با برادر زاده تخمه میشکنیم...برا این که خودش بیشتر بخوره
کاسه رو گذاشته جلو خودش و یدونش رو داده به من بقیشو خودش میخوره .بعد به من میگه بسه دیگه عمه انقد نخور دلت درد میادا!
منم یه کوچولو از کاسه برداشتم و گفتم نه دلم درد نمیاد:))
میگه :من بابا دارم.. بهش میگم بیاد بزنتت که تخمه ها منو میخوری:|
منم گفتم خب اگه بابات منو زد منم میزنمش :))
قیافش رفت تو هم و هیچی نگفت...
ده دقیقه بعدش اومده میگه عمه به آقا دزده میگم بیاد با تنفنگش بکشتت تا بمیری
میگم چرا؟
میگه چون میخوای بابا منو میزنی:))
یعنی چقد خوش مزس کل کل کردن با این بچه:))
- ۲۶ نظر
- ۰۳ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۲۰