من لی غیرک

سلام خوش آمدید

۱۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است


 عاااااااااخی

        


زشت رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن:))        

 


خخخخ





خستههههههههه


   

   

  • yasna sadat
الان یه نفر تو بیان نسبت به مارمولک ابراز خوشحالی  و علاقه کرد 
منم میخام به پیوست ابراز تنفرررررر کنم:|

یه روز ما رفتیم تو بالکن اتاق دیدم یه مااااااااارمولک رو دیوااااااره!!!!
لامصب خیلیم بزرگ بود به بچه های دیگه گفتم کالا همگی میترسیدیم دیگه  بریم اونجا
واسه لباس بند کردن!

کلی این در و اون در زدیم اومدند لونشو (به لونش چی میگن!) کچ کشی کردند خیالمون راحت شد....

اما این اول ماجرا بوووود

یه روز یه شیشه پشت یخچال شکست کشیدم یخچال رو جلو من رفتم اونجا رو با جارو برقی تمیز کنم کههههههههههههه با قیافه منحوس یه مارمولک مواجه شدمممم 

جیییییییییییییییغ جیییییییییییغ

جیغ های منم که معروفه بچه های بدبخت کلی ترسیدن خخخ
   کلا از اتاق رفتم بیرون با یه وضعی اصلا!!! 

حالا تخت من بدبختم کنار یخچال یعنی دقیقا زیر ش همون مارمولکه بووووود هعیییییییییییی

یعنی شب که میخابیدم ترس اونا داشتم مارمولکه جلو چشمام از دیوار بیاد بالا و....

یه روز دیگه تازه از خونه اومده بودیم پنجره رو که باز کردیم لای درزش یه مااااارمولک بود اندازه تمساح :((((((((

کلا ما رو فرا گرفته اند انگار نفرینمون کردند:|
من یکی که عمرا بتونم بکشمششش ای خدااااا

کار من به جایی رسید که تختمو عوض کردم ...
هنوزم به اون شخصی که به جای دوست عزیییییییییییزم که درسش تموم شد و رفت اومده اتاقمون نگفتم زیر تختت مارمولکه:)))

آخه موجود اینقد زشت و چندش  نه که بترسمااا بدم میااااد خو
  • yasna sadat

چند روز پیش  با یکی از دوستان میخواستیم بریم پزشک و و از این برنامه ها واسه دوستم...


(اینقد بدم میاد وسط پست گذاشتن شارژ لب تاب تموم شه:/)


داشتم میگفتم آخر سر به این نتیجه رسیدم که خدایا هیچ بنی بشری رو تو شهر غریب بیمار نگردااااان


اصلا میفهمند دانشجوییم و غریب بدتر میخان سرت کلاه بذارند و تلکت کنند..

 فک میکنند بچه ایم...والا ما از پشت کوه نیمدیم که!


با مهمان خود مهربان باشیم:)

××××××

یه موضوع دیگه آخه این چه وضع بیمه است یعنی واقعااااااا

 تو این جامعه یکی بیمار شد یه راست باید بره بمیره تا  قبل از اینکه از شدت ناراحتی و بی پولی واسه درمان و هزینه های گزاف درمان بمیره:(


خوشم میاد پشت بعضی دفترچه ها نوشته  ما میخاهییم اگر شخصی بیمار شد فقط به فکر بهبودش باشه و به چیز دیگه هم فکر نکنه!!!

*******

هه از همه چیز گفتم الا اون که می خواستم بگم...


این عنوان پستم خودش معضلیه هاااا


  • yasna sadat
آیا میدانستید
؟؟
خمیازه پیغامی از بدن انسان است
که اعلام میکند 10 درصد از شارژ آن باقی مانده است.!!
.
.
.
***********
.نمیدونم چرا همش حس میکنم اینا همش مقدمس و هنوز اصل زندگیم شروع نشده.

.

.

هی منتظرم اصلش شروع بشه!
.

.
.
***********
حدیث داریم
وقتی دوتا زن با هم سبزی پاک می کنند
..


..

شیطون میاد ساکت بغل دستشون میشینه تا چهار تا مطلب جدید یاد بگیره


********

یه روز یه ایرانی مجبور کردن سرش به کار خودش باشه 


مرد:|
  • yasna sadat
 ﻓﻮﺍﻳﺪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻗﺎﯾﺎﻥ !!!

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻥ ﺗﺎ ﻟﻨﮓ ﻇﻬﺮ:/
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪﻥ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ:)
ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﺳﺤﺮ ﺧﻴﺰ ﺷﺪﻥ

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﻔﺮ ﺑﻰ ﺍﺟﺎﺯﻩ;/
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺣﻴﺎﻁ ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ:)
ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﺑﺎ ﺍﺩﺏ ﺷﺪﻥ

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻏﺬﺍﻫﺎ ﺑﻰ ﻣﻨﺖ:/
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﻫﺎﻯ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺑﺎ ﻣﻨﺖ:)
ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﻣﺘﻮﺍﺿﻊ ﺷﺪﻥ

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﻄﻠﻖ ﺑﻰ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ:/
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺳﺨﺖ:)
ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﻭﺭﺯﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﮐﻦ ﺗﻔﺮﻳﺤﻰ:/
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺳﺮ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﻓﺎﻣﻴﻞ ﺧﺎﻧﻮﻡ:)
ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﺻﻠﻪ ﺭﺣﻢ

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺁﻣﻮﺯﺵ ﮔﻴﺘﺎﺭ ﻭ ﺳﻨﺘﻮﺭ ﻭ ﻏﻴﺮﻩ:/
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﻯ ﻭ ﺷﺴﺘﻦ ﻇﺮﻑ:)
ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻫﺎﻯ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩﻱ ﻭ ﻣﻔﻴﺪ

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭘﻮﻝ ﺗﻮ ﺟﻴﺒﻰ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺎ:/
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺩﺍﺩﻥ ﮐﻞ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﻡ:)
ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﺑﺎ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﺷﺪﻥ

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻥ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺳﻴﻨﻤﺎ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﺮ:/
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻥ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺷﻴﺮ ﻭ ﻧﺎﻥ:)
ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﮔﻰ

✅  ﻧﺘﯿﺠﻪ ﮐﻠﯽ: ﺯن ها فرشته اند:)))
  • yasna sadat

خب حالا از کجا شروع کنم!!

اون سال ها هر وقت زمستون شروع میشد ذوق و شوق اینو داشتم که کی چهاردهم بهمن میشه و تولدممم

یعنی از روز اول  دی شروع میکردم به اینو اون که چند روز دیگه تولدمه خخ


بنده خدا ها میگفتن باشه بابا فهمیدیم خخخ مال دوران بچگی بود دیگه

اما الان کاملا بر عکس اصلا دوست ندارم این روز برسه اما میزسه:|

دوست دارم بشه سیزده بهمن بعد پونزدهم

خب نمیخام امروز حرف بد بزنم


 امروز از صبح که پاشدم کلی پیام تبریک جواب دادم:)))))

دیشبم تو گروه دوستای دبیرستان تو واتس دوست عزیزم یادش بود  و تو گروه تولد گرفتییمم


یکی از دوستای دبیرستانم همچنین دوست دانشگاهمم هست با هم اینجا قبول شدیم وقتی  دید اونا تو گروه تبریگ گفتم کلی بهشون چیز گفت که میخواستم ساعت00:00 که شد خودم اولین نفر تبریک بگم خخ


بچه های اینجا دارن با هم پچ پچ میکندد تا من حواسم نیست حس ششمم میگه یه خبرااایه الان که کلاسند  خبری نیست معمولا مراسم هممون شباست که همه خوابگاه  باشند حالا بعد میگم چی شد!!!!

سال اولم میخواستند سوپرایز کنند یا اونا خیلی ضایع بازی در آوردن یا من خیلی تیز بودم که بازم فهمیدم خخخ

 

آهان راستی!!!!!!!!! در جریانید که بهمنی ها چقد مااااااااااااااهن؟؟؟؟؟

                               

                           

  • yasna sadat

پست قبلی درباره خاله ی خودم بود این پست درباره ی من خاله است(لبخند دندان نما)خخ

علی جان ده سال و سه روز از من کوچیک تره 

خوب من چون بچه آخرم زود خاله شدم چه حس خوبی بود چه چقد ذوق میکردم عااخی

خوب ده سالشه و چند  روز دیگه میره تو یازده سالگی و با این وجود بسیااااار غیرتی

 بچه پررو واسه منم غیرتی بازی درمیاره!!!

اون روز تو سایت دانشگاه بودم تو صفحه اساتید اونم اومد پیشم

علی:خاله جون

من:ها یعنی بله؟

علی مگه تو دختر نیستی

من:نه عزیزم من دایی جانت هستم بگو چیکار داری بچه

علی:خب اگه تو دختری خجالت نمیکشی استاداتون مردن!!!!!!!!!!!!!!!!!

من در حالی که چشام اندازه نعلبکی هست:مگه تو پسر نیستی؟پس چرا خانوم معلم داری تو خجالت نمیکشیییییییییی!!!!!

بچه موند چی بگه

اونوقت کلاس سوم بود

دوست داشتم گوششو بکشم بهش بگم  بچه نیم وجبی آخه به توووووووچه

از یه طرف دوست داشتم ماچش کنم کوچولویه غیرتیه خودمو


  • yasna sadat

این سری که اومدم خونه اون طوری که خانواده میگن خیلی لاغر  شدم و اینا!!

همه هم میگفتن مام هیچی نمیگفتیم...

خوب عادی بود با این اتفاقایی که افتاد

تا این که خاله جان اومده خونمون میگه :

نگاش کن دختره رو شده عین ملخ

به من مییییییگه شدی شبیه مللللللللخ:|

یعنی من این همه محبت رو چطوری هضم کنم آخههههه

کلا زد پکوندمون خخخ

یعنی هیچ چیز دیگه ای نبود ما رو بهش تشبیه کنه!!!

خالمم بر عکس خودم با محبته:)))

من در آن لحظه!!

                                

  • yasna sadat

هوووووووووووووووووووووووووووراااااااااااا

هورا هورا هورا هورا(با ریتم و آهنگ بخوانید)

پاس شدممممممممممممم

این درسایی که گفتم انداختن رو چند روز بعدش نمرشو بهم دادند ولی اینجا نگفتم:)


میخواستم بقیه نمره هام بیاد  

که اومد ...

پرونده سیاه نمره هام پاااااااک شد


بماند که چند نمره معدلم افت کرده

آخ حداقل از یه نظر خیالم راحت شد 

میگم این شکلاتی که قول داده بودم چطوری بهتون بدم:)))

من یه کار کردم به دوستام گفتم 4واحدیه پاسم کنه یه چیز خوش مزه مهمون من

الان همشون پیتزا میخوان:|

ورشکست شدم رفت خخ


خدایا شکرت...

بفرمااااااااااااااایید

  • yasna sadat
میخام یه کاری انجام بدم  که تاحالا انجامش ندادم

یعنی یه اعتراف

خیلی از دوستان بارها سوال کردند رشتت چیه؟؟؟
 منم گفتم ولی کامل نگفتم چون باید منتظر عواقبش میبودم!!!در واقع یه جور پیچوندم:))

الان میخوام بگم
زبان و ادبیات عرررررررب
بله عرب (همان چیز که مرا ده سال پیر کرد )تو این چند روز
گفتم باید منتظر عواقبش بمونم چون تجربه دارم هر کی میفهمه رشتمو میگه من از هر چی عرب و عرررررربیه متنفرررررررررررم:|

بچه های رشته های دیگه کتابمون رو میبینند میگند عااااخی خدا صبرتون بده!!!!!
منم بشون میگم خودتو تو غمم شریک میدونی میگه آره:|

نمیگم عاشق رشتمم .چون به هیچ وجه به اون چیزی که میخواستم نرسیدم
ولی خب دوستش دارم حرف بقیه هم روم اثر نذاشته تا الان

یادش  بخیر ترم اول  استادا همینطور عربی حرف میزدند ماهم مث منگولا نگاشون میکردیم اونا هم از نگاهای ما میزدند زیر خنده
چه روزایی بود
الان که یه استاده عرب دارم نمیدونم کجای دلم بذارمش
یا جد ساداااااااات

من  خوشحالم که یه زبان دوم بلدم  هر چند دست و شکسته آخه یه چیز مثل انگلیسی رو که زبان بین المللی خیلیا بلدند


من دوست دارم  یه چیز بخونم یا یه کار کنم که متفاوت باشه با همه

و اینکه وقتی قرآن یا دعا میخونم خودم اکثر متن ها رو معنیشو متوجه میشم



حالا شما بفرمایید چرا از عرب و عربی بدتون میاد ؟؟؟؟؟
با ذکر مثال و رسم شکل توضیح دهید:|




  • yasna sadat
من لی غیرک

می شود من بگویم خدایا
تو بگویی جان دل؟!