تحويل پست

حدود يك هفته بود كه مادرم خونه نبود و رسما شديم خانوم خونه:/

يعني خدااايش ديروز كم اوردم داشتم ديوانه ميشدم!!آخه چرا شما اقايون انقد بهم ميريزين و ريخت و پاش مي كنيد  هااااا

اول اين كه ديگه نميدونستم چي بپزم!ز دايره توانايي من خارج شد چون پدرم سرما خورده بود نميشد هر چيزي پخت...

خونه رو هم هر چي تميز ميكني و مرتب ميكني يك ساعت بعد همين آش و همين كاسه

كلي خير سرم مرتب كردم  همه جا رو امروز كه مامان اومده ميگه پس تو چيكار ميكردي اين چند وقت  جنگ زده اين جا رو؟؟خستگيم در اومد با اين حرف:))

ديگه اين پست خطير رو تحويلش دادم هر جور دوست داره ادارش كنه:)

كار خونه زيادي تكراري و كسل كنندس!!! يك چرخه ي تكراري و پايدار :بپز بشور تميز كن دو باره بپز.....

+به اين فضاي مجازي و پرداخت الكتيريكي ها بيش تر بد بين باشين تا مث دوست عزيزم قربانيش نشين:(( مخصوصا كه راه دور باشي و دور ازخانواده پول