باز گشت از سودان
چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۵۷ ق.ظ
خیر سرم اومدم فرجه!چند کلمه میخونم میندازمش کنار کتابو بیچاره ها غریبی میکنند با من:))
این سری انگار از قحطی برگشتم واقعااا...همش تو آشپزخونه پای یخچال
میرم انار میخورم تموم که شد سیب؛ تموم که شد لیمو شیرین..همیشه ی خدا هم میگم من گشنمه چرا هیچی تو خونه نیست!!!
واقعا حس میکنم از سودان برگشتم حالا باید جبران کنم!!
خخ یه ماجرای جالب این که اتاق من هیچ وسیله گرمایشی نداره تازگی یدونه کرسی برقی گذاشتن اینجا!!
منم همش کنارش خوابم:))نه ببخشید درس میخونم :دی
بریم بقیه دررس:/
ایش ضد حال..
- ۹۵/۱۰/۱۵