حالم یه حالیه...
الان یه حالیم که خودمم نمیدونم چه حالی
دلم از یه طرف میخاد الان تنها باشم.....از یه طرفم نه اصلا بیشتر میرم تو لک
ازیه طرفم حوصله جمعو ندارم...
از یه طرف میخام برم بیرون تو طبیعت به هیچی فک نکنم یکم!!
از یه طرف نمیشه اصلا..
از یه طرف نمیخام بیام بیام نت و اینجا
از یه طرفم اینجا نیام حرف بزنم پس کجا برم!
سیزده شهریور شد....باید بگم زود گذشت یا نه!!
مهم اینه بگم خوب گذشت یا نه!ناشکری نمیکنماا اصلا میتونستم کاری کنم خیلی بهتر بگذره ...
خیلی دلم یه سفر میخواست خیلی خیلی مخصوصا زیارتی دوسه بارم جور شد اما هربار یه مشکلی پیش اومد که بهم خورد...یه سری هم جور شد خودم برم با بچه ها اما اونم بهم خورد(به طور بدرقمی خورد تو ذوقم)
همه ی انرژیم گرفته شده بود دلم به تابستون خوش بود که....
الان فک کنم بهتر باشه زنگ بزنم به دوستم بریم بیرون ...اونم الان به خاطر مشکلش دپرسینگه حاده یهو دیدی تو جاده انداختمو تو دره!! راحت!
- ۹۵/۰۶/۱۳