اغفال
یادمه هنوز به سن تکلیف نرسیده بودم ماه رمضون بود تقریبا عصر خالم و دختر خالم اومده بودن خونمون...
دختر خالم از من بزرگتر بود و روزه بود....
هیچی ما رفتیم مثلا با هم بازی....اون جا یکم قارا (نمیدونم شما چی میگین بهش همون ترشک)داشتیم
در آن لحظه شیطان در جلد من فرو رفت و شروع کردم به خوردن اون و کلی به به و راه انداختم و گفتم چقدرررر خوش مزه س بهههه
مریم بیا تو هم بخووور خیلی خوشمزس مگه قارا دوس نداری
اونم میگفت نمیشه که روزم بخورم مامانم دعوام میکنه
منم گفتم نههههه بخور قول میدم بهش نگم بخووور کسی نمیبینههه
و این گونه بود که اغفال شد و نزدیک های غروب روزشو با قارا شکست:))))
خخخخ یادش بخیر یه بار یکی از دوستای خودم بعد ها میخواست منو اغفال کنه مدرسه روزه بودم پفک بخورم ولی گولشو نخوردم:))
چقد توانمند بودم خودم ....
الان دختر خالم میگه گناهش پای تو و هر وقت یاد اوریش میکنیم بهم کلی مورد اصابت فحش هاش قرار میگیرم
منم بهش میگم من فقط پیشنهاد دادم تصمیم گیری با خودت بود:دی
- ۹۵/۰۴/۱۳